تست ذهنیتهای طرحوارهای
پرسش 1: دیگران باید به من احترام بگذارند و درعینحال حق ندارند به من امر و نهی کنند.
پرسش 2: احساس میکنم دیگران مرا میپذیرند و قبول دارند.
پرسش 3: خود را شایستهی لذت نمیدانم.
پرسش 4: احساس میکنم که اساساً فردی بیکفایت، نالایق و بیارزش هستم.
پرسش 5: برای تنبیه خود، تکانههای آسیبزا دارم (مانند آسیب زدن به خود).
پرسش 6: احساس سرگشتگی میکنم.
پرسش 7: برای من سخت است که شخصیت واقعیام را نشان دهم.
پرسش 8: برای جلوگیری از تعارض، بحث و جدل یا طرد شدن، سخت تلاش میکنم که مردمدار باشم.
پرسش 9: نمیتوانم خود را ببخشم.
پرسش 10: کارهایی انجام میدهم تا مرکز توجه دیگران باشم.
پرسش 11: وقتی دیگران به خواستههایم بیتوجهی میکنند، عصبی میشوم.
پرسش 12: در کنترل تکانههایم مشکل دارم.
پرسش 13: اگر به هدفم نرسم، بهراحتی دلسرد شده و دست از کار میکشم.
پرسش 14: خشم و غیظ شدیدی دارم.
پرسش 15: تکانشی رفتار میکنم یا بهسرعت هیجاناتم را بروز میدهم، بهگونهای که موجب ناراحتی دیگران یا آشفتگی خودم میشود.
پرسش 16: اگر اتفاقات بدی رخ دهد، به دلیل نقص و ایرادهای من است.
پرسش 17: احساس آرامش و راحتی میکنم.
پرسش 18: برای آنکه مورد محبت و تأیید دیگران قرار بگیرم، خود را مطابق میلشان تغییر میدهم.
پرسش 19: احساس تعلق خاطر به دیگران دارم.
پرسش 20: وقتی با مشکلی روبهرو میشوم، سخت تلاش میکنم که خودم آن را حل کنم.
پرسش 21: برای انجام کارهای روزمره یا خستهکننده، نظم و پشتکار ندارم.
پرسش 22: اگر با دیگران مقابله نکنم، از من سوءاستفاده میکنند یا مرا نادیده میگیرند.
پرسش 23: احساس میکنم که مجبورم از اطرافیانم مراقبت کنم.
پرسش 24: اگر به دیگران اجازه دهید به شما زور بگویند یا شما را مسخره کنند، بازندهی نهایی خودتان هستید.
پرسش 25: وقتی از دست دیگران عصبانی هستم، به آنها حمله میکنم.
پرسش 26: اگر خشمگین شوم، اغلب نمیتوانم خود را کنترل کنم و قشقرق به پا میکنم.
پرسش 27: مهمترین مسئلهی زندگی من این است که نفر اول باشم (مثلاً مشهورترین، موفقترین، سالمترین یا قدرتمندترین).
پرسش 28: نسبت به بسیاری از چیزها بیتفاوت هستم.
پرسش 29: میتوانم مشکلاتم را عاقلانه حل کنم، بدون آنکه اجازه دهم هیجاناتم مرا از پای درآورند.
پرسش 30: چارهاندیشی برای موقعیتها را کاری عبث و بیهوده میدانم.
پرسش 31: به هیچ وجه نمیتوانم توقعاتم را کم کنم.
پرسش 32: حمله، بهترین دفاع است.
پرسش 33: نسبت به دیگران بیتفاوت، نامهربان و سنگدل هستم.
پرسش 34: کاملاً بیتفاوت هستم (نه با خودم، نه با هیجاناتم و نه با اطرافیانم ارتباطی دارم).
پرسش 35: بردهی بیچونوچرای هیجاناتم هستم.
پرسش 36: کارد به استخوانم رسیده است (کاملاً مستأصل هستم).
پرسش 37: به دیگران اجازه میدهم مرا دستکم بگیرند و از من انتقاد کنند.
پرسش 38: در روابط اجتماعی به طرف مقابل اجازه میدهم بر من مسلط شود.
پرسش 39: احساس میکنم که از مردم فاصله گرفتهام.
پرسش 40: بدون فکر حرف میزنم، بهگونهای که دیگران آزرده میشوند یا بعداً از کارم پشیمان میشوم.
پرسش 41: سخت کار میکنم یا ورزش میکنم تا به مشکلات آزاردهنده فکر نکنم.
پرسش 42: از دست کسانی که میخواهند آزادی یا استقلالم را بگیرند، عصبانی میشوم.
پرسش 43: احساس میکنم که اصلاً وجود ندارم.
پرسش 44: بدون توجه به احساسات و نیازهای دیگران، هر کاری که بخواهم انجام میدهم.
پرسش 45: نمیتوانم به خودم استراحت بدهم یا تفریح کنم، مگر آنکه همهی کارها را مطابق معیارهایم انجام دهم.
پرسش 46: وقتی عصبانی هستم، هر چیزی که دم دستم باشد، پرت میکنم.
پرسش 47: از دست دیگران بهشدت خشمگین هستم.
پرسش 48: احساس میکنم که به دیگران تعلق خاطر دارم.
پرسش 49: خشم زیادی در درونم نهفته است، بهگونهای که باید آن را تخلیه کنم.
پرسش 50: احساس تنهایی میکنم.
پرسش 51: تلاش میکنم در هر کاری بهترین باشم.
پرسش 52: برای فرار از احساساتم، به فعالیتهای آرامشبخش یا هیجانانگیز روی میآورم (مانند کار کردن، خوردن، خرید کردن یا تماشای تلویزیون).
پرسش 53: عدالت وجود ندارد، پس بهتر است از دیگران برتر باشید.
پرسش 54: وقتی عصبانی هستم، اغلب کنترلم را از دست داده و دیگران را تهدید میکنم.
پرسش 55: بهجای آنکه نیازهایم را بیان کنم، به دیگران اجازه میدهم راه خود را بروند.
پرسش 56: اگر کسی با من موافق نباشد، پس برضدم است.
پرسش 57: برای اینکه تحت تأثیر افکار و احساسات آزاردهنده قرار نگیرم، همیشه خود را مشغول کار میکنم.
پرسش 58: اگر از دست دیگران عصبانی شوم، آدم بدی هستم.
پرسش 59: نمیخواهم با مردم ارتباط برقرار کنم.
پرسش 60: چنان عصبانی هستم که ممکن است به کسی آسیب بزنم یا او را بکشم.
پرسش 61: احساس میکنم که لیاقت یک زندگی باثبات و ایمن را دارم.
پرسش 62: میدانم چه زمانی هیجاناتم را نشان دهم و چه زمانی آنها را کنترل کنم.
پرسش 63: اگر کسی مرا تنها بگذارد یا به حال خود رها کند، عصبانی میشوم.
پرسش 64: احساس میکنم که با مردم ارتباطی ندارم.
پرسش 65: خود را مجبور به انجام کارهای ناخوشایند نمیکنم، حتی اگر بدانم به نفعم است.
پرسش 66: گاهی قانونشکنی میکنم و بعداً پشیمان میشوم.
پرسش 67: احساس شرم میکنم.
پرسش 68: به بیشتر مردم اعتماد دارم.
پرسش 69: اول عمل میکنم، بعد به کارم فکر میکنم.
پرسش 70: خیلی زود بیحوصله میشوم و علاقهام را از دست میدهم.
پرسش 71: حتی در جمع نیز احساس تنهایی میکنم.
پرسش 72: نمیتوانم مانند دیگران از فعالیتهای لذتبخش بهره ببرم، چون خود را شایستهی آن نمیدانم.
پرسش 73: خواستههایم را بیان میکنم، بدون آنکه آرامشم را از دست بدهم.
پرسش 74: احساس میکنم در مقایسه با بیشتر مردم، فردی خاص و برتر هستم.
پرسش 75: مراقبت از دیگران برایم اهمیتی ندارد.
پرسش 76: وقتی دیگران به من میگویند چه احساسی باید داشته باشم یا چگونه رفتار کنم، عصبانی میشوم.
پرسش 77: اگر بر دیگران تسلط نداشته باشید، آنها بر شما مسلط خواهند شد.
پرسش 78: بدون توجه به پیامدها، احساساتم را بروز میدهم یا تکانشی رفتار میکنم.
پرسش 79: دوست دارم دیگران را به دلیل رفتارشان با خودم، سرزنش کنم.
پرسش 80: قادر به مراقبت از خودم هستم.
پرسش 81: به دیگران زیاد ایراد میگیرم.
پرسش 82: برای رسیدن به اهدافم، تحت فشار دائمی هستم.
پرسش 83: سعی میکنم اشتباه نکنم، زیرا در غیر این صورت خود را تحقیر خواهم کرد.
پرسش 84: مستحق تنبیه شدن هستم.
پرسش 85: میتوانم تغییر کنم، یاد بگیرم و پیشرفت کنم.
پرسش 86: میخواهم به افکار و احساسات آزاردهنده توجه نکنم.
پرسش 87: از دست خودم عصبانی هستم.
پرسش 88: هیچ احساسی ندارم.
پرسش 89: مجبورم در هر کاری بهترین باشم.
پرسش 90: برای دستیابی به معیارهایم، لذت، سلامتی و خوشحالیام را فدا کردهام.
پرسش 91: از دیگران توقع زیادی دارم.
پرسش 92: اگر عصبانی شوم، کنترلم را از دست میدهم و ممکن است به دیگران صدمه بزنم.
پرسش 93: آسیبپذیرم.
پرسش 94: آدم بدی هستم.
پرسش 95: احساس امنیت میکنم.
پرسش 96: احساس میکنم دیگران مرا درک میکنند، به حرف دلم گوش میدهند و تأییدم میکنند.
پرسش 97: کنترل تکانههایم برایم غیرممکن است.
پرسش 98: وقتی عصبانی میشوم، وسایل دم دستم را میشکنم.
پرسش 99: اگر بر دیگران سلطه پیدا کنم، هیچ اتفاقی برایم نمیافتد.
پرسش 100: به شیوهای منفعلانه رفتار میکنم، حتی زمانی که مایل به این کار نیستم.
پرسش 101: خشم من غیرقابلکنترل است.
پرسش 102: به دیگران زور میگویم و آنها را به باد تمسخر میگیرم.
پرسش 103: احساس میکنم دوست دارم دیگران را به خاطر رفتارشان با من آزرده کنم یا مورد انتقاد قرار دهم.
پرسش 104: چون میدانم چه چیزی درست یا غلط است، سخت تلاش میکنم تا کار درست را انجام دهم، وگرنه خودم را سرزنش میکنم.
پرسش 105: اغلب احساس میکنم در دنیا تنها هستم.
پرسش 106: احساس ضعف و درماندگی میکنم.
پرسش 107: آدم تنبلی هستم.
پرسش 108: میتوانم تمام رفتارهای افراد مهم زندگیام را تحمل کنم.
پرسش 109: احساس میکنم از من سوءاستفاده شده یا با من ناعادلانه رفتار کردهاند.
پرسش 110: اگر به انجام کاری تمایل پیدا کنم، حتماً آن را انجام میدهم.
پرسش 111: احساس میکنم از قلم افتادهام یا نادیده گرفته شدهام.
پرسش 112: دیگران را تحقیر میکنم.
پرسش 113: احساس خوشبختی میکنم.
پرسش 114: احساس میکنم نباید مطیع همان قواعدی باشم که دیگران مجبور به رعایت آنها هستند.
پرسش 115: زندگی من در حال حاضر حول این مسئله میچرخد که چه کارهایی را انجام دادهام و چه کارهایی را باید بهخوبی انجام دهم.
پرسش 116: خودم را تنبیه میکنم تا از بیشتر مردم مسئولیتپذیرتر باشم.
پرسش 117: وقتی احساس کنم بهناروا از من انتقاد شده، از من سوءاستفاده شده یا با من بدرفتاری کردهاند، میتوانم حقم را بگیرم.
پرسش 118: وقتی اتفاق ناگواری برایم رخ دهد، لیاقت همدردی دیگران را ندارم.
پرسش 119: احساس میکنم هیچکس مرا دوست ندارد.
پرسش 120: احساس میکنم در واقع آدم خوبی هستم.
پرسش 121: اگر لازم باشد برای دستیابی به ارزشهایم، کارهای تکراری و کسلکننده را انجام میدهم.
پرسش 122: احساس شوخطبعی و خودانگیختگی میکنم.
پرسش 123: میتوانم چنان عصبانی شوم که کسی را بکشم.
پرسش 124: از هویت خودم و کاری که برای شادکامیام انجام میدهم، احساس خوبی دارم.